RiseOfSaSaj

فصل دوم : کار و کاریابی...

RiseOfSaSaj

فصل دوم : کار و کاریابی...

مادر : هیچ میدونستی وقتی که اون شیرینی رو یواشکی برمی داشتی ، در تمام مدت خدا داشت تو رو نگاه می کرد؟

بچه : آره مامان جونم

مادر : و فکر می کنی به تو چیزی می گفت ؟

بچه : میگفت غیر از ما دو نفر کسی نیست ، پس می تونی دو تا برداری!!!


  • Sa Saj
یعنی یه روز میشه همه چیز ردیف شه و من تنها نگرانیم این باشه که قسمت بعدی این سریال چی میشه؟

سریال فوق العاده جذابیه.حتما دانلود کنید و ببینید...(یا عاشقش میشید یا ازش متنفر میشید)

13 Reasons Why...


  • Sa Saj
نمی دونم چرا همیشه شانس من اینجوریه!مثل ماهیگیری هستم که چندین ساعت منتظره ولی هیچ اتفاقی نمیفته و همین که میخواد تور ماهیگیریش رو جمع کنه یهو چند تا ماهی از روی قایقش میپرن!آخرش هم هیچ کدوم رو نمی تونه بگیره !!!
شاید حتی نرسیدم برم آزمون بدم.آماده هم نیستم.کلی کارگری و حمالی در انتظارمه که نمی تونم ردشون کنم چون واقعا پول لازم دارم و اگه ازشون فرار کنم شاید از گشنگی و بی پولی بمیرم(اغراق کردم) :)))
خیلی سر در گم و استرسی شدم!دو سه روز دیگه هم آزمونه...خدایا خودت ختم به خیرش کن...البته هر جوری شده خودم رو به جلسه آزمون میرسونم.هر چقدر هم ناآماده باشم باز هم یه شانس خیلی خوبه...
  • Sa Saj
توی یه شبکه اجتماعی متن زیبایی خوندم که دوست دارم با شما به اشتراک بگذارم(حس می کنم مخاطب خاصش خودم هستم)
پنج قورباغه در برکه زندگی میکردند.یک قورباغه تصمیم گرفت بپرد.
سوال : چه تعداد قورباغه باقی می ماند ؟
جواب : 5
چرا ؟
چون تصمیم گرفتن به معنی انجام دادن نیست.تفاوت برنده با بازنده در همین انجام دادن است.

"تو برای برنده شدن به دنیا آمده ای.اما برای اینکه برنده شوی باید برنامه ریزی کنی ، آمادگی پیدا کنی و اقدام کنی" - زیگ زیگلار
  • Sa Saj
امروز از اداره کار بهم زنگ زدن و گفتن گوش به زنگ باشم که به زودی یه شرکت باهام تماس میگیره.قراره چند روز دیگه برم توی یه شرکت و آموزش ببینم.آموزش ها مربوط به مهندسی مکانیک و نصب ، راه اندازی ، تعمیر تجهیزات فرآیندی از جمله پمپ ها ، کمپرسورها ، مخازن ذخیره و تحت فشار و ... هست.تو این مملکت دو راه داری یا باید صبح تا شب پیله بشی و ولشون نکنی یا باید پارتی داشته باشی.البته راه سومی هم هست و اون اینه که اینقدر آزمون استخدامی رو فوق العاده بدی که قبول بشی.قراردادم به صورت سه ماهه هست و تا آخر سال همونجام و به صورت اقماری هستم یعنی دو هفته اونجام و یک هفته استراحتم.کار و آموزش هم از ساعت 7 صبح الی 7 بعد از ظهر هست. یه حقوق خیلی کوچولو هم بهم میدن.حدود یک میلیون و دویست!بهتر از هیچیه.تازه سه ماه سابقه کار هم برام جور میشه.البته یه بدی که داره اینه که نمیتونم درس بخونم و تئوریاتم از چیزی که هستم هم ضعیف تر میشه.توکل به خدا...میریم واسه کارآموزی و کار سخت.البته احتمال 99 درصد خوابگاه نمیدن که البته این اصلا مهم نیست چون اونجا دوست و رفیق زیاد پیدا کردم.

  • Sa Saj

مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوایی اش کم شده است...

به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ، ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او در میان بگذارد.به این خاطر نزد دکتر خانوادگیشان رفت و مشکل را با او در میان گذاشت.دکتر گفت برای اینکه بتوانی دقیق تر به من بگویی که میزان شنوایی همسرت چقدر است ، آزمایش ساده ای وجود دارد.این کار را انجام بده و جوابش را به من بگو.

ابتدا در فاصله 4 متری او بایست و با صدای معمولی ، مطلبی را به او بگو.اگر نشنید ، همین کار را در فاصله 3 متری تکرار کن.بعد در 2 متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب دهد.

آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و خود او در اتاق پذیرایی نشسته بود.مرد به خودش گفت الان فاصله ما 4 متر است.بگذار امتحان کنم.سپس با صدای معمولی از همسرش پرسید : عزیزم شام چی داریم؟ جوابی نشنید ، بعد بلند شد و 1 متر به سمت آشپزخانه جلو رفت و همان سوال را دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید.باز هم جلوتر رفت و به در آشپزخانه رسید و دوباره سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید.این بار جلوتر رفت و درست از پشت سر همسرش پرسید : عزیزم ، شام چی داریم؟؟؟

همسرش گفت : مگه کری؟برای چهارمین بار میگم ، خوراک مرغ!!!


  • Sa Saj

از درونم هیولایی رو صدا میزنم که برام سه کار انجام بده :

1 - توانایی پذیرش واقعیت هایی که هست ...

2 - تشخیص راه درست از غلط ...

3 - هل دادنم به سمت راه درست با سرعت مناسب و بدون توقف ...

(فقط هیولاش خیلی زشت نباشه بی زحمت)


  • Sa Saj
همیشه عادت دارم موقع غذا خوردن تلویزیون روشن باشه.وقت ناهار سفره رو پهن کردم و غذا رو برعکس همیشه شیک چیدم توی سفره.حتی نوشابه و دوغ گازدار هم با یخ فراوان آوردم.تلویزیون رو روشن کردم.کانال رو گذاشتم روی شبکه ورزش.داشت فینال اسنوکر قهرمانان بین دو بازیکن حرفه ای به نامهای سالیوان و هاوکینگز پخش میشد.قبلا چند بار بیلیارد بازی کرده بودم ولی اسنوکر اصلا یه چیز دیگه اس.شاید باور نکنید ولی حدود 2 ساعت همین جوری میخ کوب داشتم بازی رو نگاه میکردم.واقعا آرزو می کنم یه روز اینقدر بی دغدغه بشم که بتونم به بازی اسنوکر فکر کنم.فکر نکنم میز خوبی کم تر از 20 میلیون گیر بیاد...
تا آزمون پادجم جند روز دیگه بیشتر نمونده.خیلی از مباحث رو بی خیالشون شدم.حس می کنم واسه قبولی تو این آزمون ها خیلی خیلی بیشتر باید آماده بود و تلاش کرد.حالا این چند روز نهایت تلاشم رو میکنم و آزمون رو تا جایی که میتونم خوب میدم.حداقل بعد از آزمون افسوس نمی خورم که تلاش نکردم وگرنه می تونستم و ...
برنامه مطالعاتیم از فردا تست محور و نتیجه گرا میشه.خیلی از مباحث اصلا توی مغزم نمیره...مهندسی مکانیک رشته تحصیلی فوق العاده سختی هست.من که بی سوادم ولی حقیقتا فارغ التحصیل های خوب این رشته حقشون نیست بیکار باشن...

  • Sa Saj
قرار بود امشب مهمون گیرم بیاد.از عصر تا الان داشتم تدارک میدیدم و درس خوندن رو رها کرده بودم.خدا رو شکر اومدنشون کنسل شد.حالا نمی دونم چرا سردرد دارم.وقتی دیدم اینا نمیان و حوصله درس خوندن هم ندارم گفتم یه انیمیشن ببینم.
انیمیشن Metegol رو خیلی وقت بود می خواستم ببینم اما فرصت نمیشد که امشب از موقعیت استفاده کردم و دیدم.یه چیز خیلی مهمه و اون باور هست.اگه به کار و هدفی که دارید باور داشته باشید حتما موفق میشید.ممکنه به اون هدف نرسید ولی شک نکنید که موفق میشید.موفقیت الزاما رسیدن به هدف نیست و گاهی پیمودن مسیر خودش یه نوع موفقیته.
این روزها خیلی بیشتر حسرت گذشته رو میخورم.دبیرستان و دانشگاه و همچنین سربازی توی زندگی من سال هایی بودند که فقط طی شدند.راستش یه چیزی که فصلش گذشت دیگه جبرانش خیلی سخته.من گذشتم رو با بی تجربگی از دست دادم.معمولا انتخاب هام همه اشتباه بودند.حتی در انتخاب دوست هم خیلی موفق نبودم.خدا رو شکر که سجاد هست.صادق هم که همیشه از بچگی با هم بودیم رو هم دارم ، اما این روزها عمدا ازشون دوری میکنم.یه جور خود آزاریه.البته از سجاد کیلومترها دورم.من چند تا مسئله حل نشده شخصی دارم که باید تنهایی حلشون کنم و دوباره زود به دنیای عادی برگردم.
چقدر سر درد دارم...فکر نکنم امشب بتونم چیز زیادی بخونم...
شبتون بخیر...

  • Sa Saj
امشب زیاد روحیم جالب نبود.توی اتاقم داشتم کتابم رو ورق میزدم که صدای نی انبان جناب خان ناخودآگاه خنده روی لبام نشوند.با اینکه فقط چند دقیقه بود ولی حالم خوب شد.اصلا خاصیت جنوبی ها اینه که بدون هیچ امکاناتی بهترین دقایق رو برای کسی که کنارشونه رقم میزنن.افتخار میکنم که جنوبی و بوشهری هستم.
زنده باد عشق/(تکیه کلام امشب جناب خان)
دقیقا دو هفته مونده به آزمون و واقعا نمیدونم میتونم خودم رو تا اون موقع آماده کنم یا نه.باید تک تک دقایق این چهارده روز رو به نحو شایسته استفاده کنم.نباید این موقعیت رو از دست بدم.خیییییلی عقبم ولی همچنان پیش خواهم رفت....
  • Sa Saj