RiseOfSaSaj

فصل دوم : کار و کاریابی...

RiseOfSaSaj

فصل دوم : کار و کاریابی...

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

میدونی فرق الان من با چند سال پیشم چیه؟من حالا بیش از یک سال توی صنعت کار کردم.وقتی درس میخونم کاملا کاربردی بودن یا نبودنش و اهمیتش رو درک میکنم.مطالعه میکنم که بفهمم در صنعت چطور خواهد شد ، نه اینکه صرفا بعدش بتونم یه سوال رو حل کنم.کاش همه ما مهندس ها رو قبل از تحصیل یا اواسط تحصیل مجبور میکردن یک سال توی صنعت کار کنیم و بعد دوباره مباحث آکادمیک رو دنبال کنیم.

البته این تفکر اشتباهه که فکر کنید تمام مسائل آکادمیک باید Practical باشند.قطعا مبنا و خواستگاه بسیاری از این مباحث صنعتی نیست.

بهترین مسیر برای من مطالعه دروس دانشگاهی در درجه اول و ادامه تحصیلاتم در یک دانشگاه خوب و در درجه دوم مطالعه در زمینه های مختلف صنعتی به خصوص تجهیزات روتاری هست.

اگر توی این مدت یه آزمون استخدامی قبول شدم و شرکتی بود که ارزش کار کردن داشت ، وارد صنعت میشم و در عین حال که مدرک های تحصیلی بالاتر میگیرم در زمینه صنعت بسیار مطالعه و پیشرفت میکنم.

و اگر جایی مشغول نشدم ، با خیال راحت و آسوده ارشدم رو میگیرم و بعدش تصمیم میگیرم برای دکتری چی کار کنم.ای کاش میشد هم زمان با تحصیلاتم ، توی یه دفتر طراحی مهندسی ، قسمت ماشینری به عنوان کارآموز کار میکردم.

به هر حال بهترین کاری که الان میتونم بکنم مطالعه هست و آماده شدن برای اخذ مدارک عالیه.

سه روز برنامه ام رو امتحان میکنم و اشکالاتش رو برطرف میکنم ، سال جدید رو متفاوت شروع میکنم و این بزرگ ترین نقطه عطف زندگی من خواهد بود.

میدونم خیلی دیره واسه رسیدن به آرزوهام و یه جوون ۲۸ ساله موفق باید خیلی جلوتر از این ها باشه ولی این مسئله نباید مانع رسیدن به آینده ای که قصد دارم برای خودم رقم بزنم بشه.

با تمام وجودم تلاش خواهم کرد.اینکه شکست بخورم اشکالی نداره ، ولی باید دقت کنم که اشتباهم رو تکرار نکنم.

روزهای بهتر خواهند آمد...

 

 

  • Sa Saj

سال ۹۸ برای من فجیع تموم شد.قبول نشدم تو امتحان های مختلف ، و هر کدوم هم کتبیش رو قبول شدم مثل نیروگاه اتمی و نیروگاه قشم توی مصاحبش رد شدم  و این خیلی بهم آسیب زد.وضعیت کرونا هم که دیگه گفتن نداره.منم هی سرفه میکنم یه خورده هم سرما خوردم ولی ۲۰ روزه همینجوریه و مشکل خاصی ندارم به جز سرفه های خشکی که همیشه بعد از سرماخوردگی تا یکی دو ماه همراهم بوده.

دیشب اومدم شیراز در آغوش خونواده البته هنوز به صورت رسمی از کارم استعفا ندادم.ایشالله پروژه که بعد از عید شروع شد میرم طی سه چهار روز کارامو تحویل میدم و استعفا میدم و میرم که همه چیز رو از نو شروع کنم.دیگه واسه پیمانکار کار کردن تعطیل ، اینقدر میخونم که موفق بشم.حتی اگه دو سال مجبور شم بشینم و درس بخونم این کار رو خواهم کرد.

زندگی خیلی پیچ و خم داره ، نباید خیلی سخت بگیرم...

  • Sa Saj

بله...من زمین خوردم...من شکست خوردم...پیرتر شدم ولی این پایان تلخ بهم فهموند که من اگه واقعا تلاش کنم می تونم موفق بشم.چند بار تا یک قدمی خوشبختی رفتم ، ولی نشد!

دیشب خیلی مریض بودم.تب و لرز و نفس تنگی شدید داشتم.راستشو بخواید فکر میکردم کرونا گرفتم و سر کار نرفتم و خوابگاه موندم . امشب خیلی بهترم.از دیشب تا الان با اون حال بدم و در حالی که چندین قرص و داروی خواب آور مصرف کرده بودم خیلی به زندگیم و آیندم فکر کردم.من به زودی از پروژه میرم چون نمی تونم چنین زندگی ای رو برای خودم متصور بشم.از صبح زود تا شب سر کار بودن با این حجم کار طاقت فرسا از عهده من بر نمیاد.چیزی که بیشتر از همه چیز اذیتم میکنه اینه که هیچ زمان مطالعه ای در طول روز ندارم.عوامل دیگه ای هم توی پروژه هست که غیر قابل باور هست:

آخرین حقوقی که من گرفتم مربوط به مهرماه بوده...

برج ۹ به صورت ناگهانی تعطیل شدیم و این یعنی اینکه هیچ برنامه ای نمی تونی داشته باشی...

عیدی در کار نیست...

خوابگاه و غدای بد...

حقوق پابین...

کار زیاد...

سطح شغلی پایین...

امکان پیشرفت کم...

و ...

شاید کار الانم آرزوی خیلی ها باشه ولی آرزوی من نیست...

من تا اواخر اسفند ماه سر کار میمونم و بعدش میرم که همه چیز رو از نو شروع کنم...

آزمون های استخدامی سال جدید برگزار خواهد شد که نباید به راحتی از دستشون بدم.

باید شجاع باشم و به آینده فکر کنم.خدا رو چه دیدی شاید کلا تصمیم به مهاجرت گرفتم و از ایران رفتم...

  • Sa Saj