RiseOfSaSaj

فصل دوم : کار و کاریابی...

RiseOfSaSaj

فصل دوم : کار و کاریابی...

۸ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

به زودی یه وبلاگ جدید می سازم و در مورد کار در صنعت نفت و گاز و به خصوص پتروشیمی خواهم نوشت...

البته همین وبلاگ رو هم ادامه میدم و در مورد روزمرگی های غیرکاریم مینویسم.

وبلاگ اولم که در مورد سربازی بود هم با وجود اینکه فریز شده ولی گهگاهی سر میزنم و اگه کامنتی بذارید با جون و دل میخونم و جواب میدم...

  • Sa Saj
خدا رو شکر دارم کم کم با کارم فیت میشم و تا حدودی روند کلی کار رو یاد گرفتم.از لحاظ یادگیری خیلی مفید هست ولی میخوام یه برنامه ریزی درست و حسابی داشته باشم که بتونم یه استفاده های حداقلی رو از این مدت برم. حیف که ساعات کارم زیاده و رست هام کم...
حالا ایشالله سر فرصت با یه برنامه ریزی خوب درستش میکنم...
  • Sa Saj

خوب بالاخره یه کاری که اسمش رو بشه کار گذاشت پیدا کردم.به نظرم مهم ترین دوره زندگی من این دوره خواهد بود.کارم توی یه پروژه بزرگ پتروشیمی در حال ساخت در سایت دو منطقه ویژه اقتصادی پارس هست که فکر میکنم حدود سه سال دیگه بهره برداری خواهد شد.خوشبختانه دیگه کارگر یا کارآموز نیستم و عنوان شغلی کارشناس یا کارمند دارم.واحدی که من در اون کار میکنم QC یا Quality Control هست.مهندسی که سرپرست ما هست یه آدم فوق العاده هست.یه شخصیت بزرگ و مهندس کاربلد.میخوام با تمام وجود و تلاش شاگردش بشم و ازش کار یاد بگیرم.کار اینجا خیلی سنگینه چون پروژه باید در نهایت ایمنی و سرعت پیش بره که البته مشکلات بودجه و کمبود امکانات و منابع مالی و همچنین تحریم ها روند کار رو با مشکلاتی روبرو کرده.

خدا رو چه دیدی شاید این پتروشیمی بعد از چند سال که به بهره برداری رسید ، من رو به عنوان نیروی رسمی شرکت قبول کرد.البته خوب احتمالش کمه و احتمالا بعد از پروژه ما هم بیکار میشیم.نمی خوام الان تو فکر این چیزا باشم.فقط یادگیری و تلاش و تلاش...

  • Sa Saj
یعنی یه روزی میشه که این آوارگی هام تموم بشه؟
خدایا این چه بساطیه که من باید اینقدر بین شرکت های مختلف واسه حمالی های مختلف پاسکاری بشم؟
خدایا خودت همه چیز رو ختم به خیر کن.میبینی که از هیچی نترسیدم و هر کاری برام پیش اومد انجام دادم.از این به بعد هم انجام میدم ولی به نظرم موقعشه که یه اتفاقی بیفته ، نه اینکه هر روز همه چیز بدتر بشه.
یه جایی هستم که خیلی خطرناکه:(
برام دعا کنید.
  • Sa Saj

خوب برگشتم عسلویه.فردا دوباره میرم پتروشیمی زاگرس که کارورزی رو ادامه بدم.دفعه قبل بیشتر درگیر کارهای تطبیق خودم با شرایط اسکان و رفت و آمد به پتروشیمی بودم.امیدوارم بتونم این ۱۴ روز کاملا مفید واقع بشم.این دفعه دیگه گوشی هم دارم و همزمان میتونم هم عملی یاد بگیرم هم توی نت در مورد انواع تجهیزات سرچ کنم.

پیش به سوی کار و تلاش تا رسیدن به موفقیت...

به عنوان شروع تصمیم میگیرم صبح کمی زودتر بیدار بشم و کمی حرکات کششی انجام بدم.

  • Sa Saj
جونم براتون بگه که جای اسمارت فون پایین رده ای که بنده سفارش داده بودم(با قیمت دو و نیم) ، یه اسمارت فون پرچم دار(با قیمت 8 و نیم) فرستاده شده برام.داشتم جعبه رو باز میکردم که شرکت بهم زنگ زد گفت آقا ببخشید گوشی اشتباهی براتون ارسال شده و لطفا دوباره پست کنید برامون!من هم گفتم چشششم ولی خیلی شرکت سر به هوایی دارید.
خلاصه اینکه عاقبت خرید از فروشگاه های نیمه معتبر همینه :)
من هم اعتماد کردم و فرستادم.حالا منتظرم گوشی آبی رنگ خودم رو پست بیاره.تا کِی انتظار برای وصال معشوق آخه؟عاشق آدم نیست؟عاشق باید یکی دو روز دیگه برگرده عسلویه بابا! گوشیش رو سریع تر بفرستید دیگه!اعصاب معصاب نمیذارین واسه عاشق!!!
با یه فروشنده گوشی همراه هم صحبت کردم و بهم گفت انتخاب خوبی نکردی.البته ناراحت نیستم چون من همیشه انتخاب هایی دارم که با انتخاب های دیگران فرق می کنه...
فقط خدا کنه سالم برسه دستم که واقعا وقت و حوصله جر و بحث تازه با شرکت رو ندارم.

بعدا نوشت : 
گوشیم رسید.از عکسش خیلی خوشگل تره واقعا دوستش دارم.
  • Sa Saj

خوب بعد از بیست و چند روز کار و کارآموزی توی عسلویه ، دیروز برگشتم شیراز.هوا خیلی خنک و مطلوبه(اگه سرباز نباشی هوای سرد خیلی میچسبه).الان کل پولمو خرج کردم واسه گوشی هوشمند ، آخه گوشی فعلیم قدیمیه و باتری و کاراییش خیلی کم شده و حتی دیگه واتس رو هم به زور میاره.امروز از یه فروشگاه سفارش دادم از تهران برام بفرستن.فروشگاه خییییلی شناخته شده ای نیست و راستشو بخواید یه کم استرس دارم.امیدوارم کلاه سرم نذارن.یه چند روزی سرچ کردم و این گوشی رو انتخاب کردم :

رنگ آبیش رو سفارش دادم.خدایی از مشکی خسته شدم.آبیش خیلی ضایع اس به نظرتون ؟ :))))


  • Sa Saj

این روزها واسه خودم تو پتروشیمی زاگرس می چرخم و از مهندس ها سوال میپرسیم.بعضی سوالات رو تکنسین ها یا حتی کارگرها و بعضی سوالات رو هم بهره بردارها جواب میدن ولی در کل بیرون کشیدن اطلاعات از بیشترشون سخته.متاسفانه توی صنعت فرهنگ پایینه و خساست در انتقال اطلاعات وحشتناکه.این چند روز بیشتر درگیر کارهای منطبق شدن با سرویس و رفت و آمد و کلا وفق دادن خودم با زندگی صنعتی بودم.حالا کم کم وقتشه یه قوانین و مقرراتی رو  واسه کسب حداکثر بهره از این دوران برای خودم وضع کنم.البته فردا هم خیلی وقت نمیکنم کاری کنم ولی از پس فردا شدید میچسبم به کار و مطالعه و تجربه...

من از 7 صبح تا 7 شب سر کارم و وقتی میرسم خوابگاه ساعت حدودا هشت میشه و فقط واسه حمام و شام وقت دارم.البته یکی دو ساعتی هم میشه مطالعه یا هر کاری انجام داد.

باید اونجا سعی کنم با تکنسین ها بیشتر کار کنم و تا جایی که میتونم دست به آچار بشم.همچنین باید عمیقا مطالعه کنم و از تایم هایی که اونجا کاری نیست به بهترین شکل استفاده کنم.خوابگاه هم که اومدم باید نهایت تلاشم بکنم که یه خورده مطالعه داشته باشم و هم به کارهایی که فردا قراره انجام بدم فکر کنم.در کل باید از این سه ماه بسیار بسیار استفاده کنم...

  • Sa Saj