RiseOfSaSaj

فصل دوم : کار و کاریابی...

RiseOfSaSaj

فصل دوم : کار و کاریابی...

امروز از اداره کار بهم زنگ زدن و گفتن گوش به زنگ باشم که به زودی یه شرکت باهام تماس میگیره.قراره چند روز دیگه برم توی یه شرکت و آموزش ببینم.آموزش ها مربوط به مهندسی مکانیک و نصب ، راه اندازی ، تعمیر تجهیزات فرآیندی از جمله پمپ ها ، کمپرسورها ، مخازن ذخیره و تحت فشار و ... هست.تو این مملکت دو راه داری یا باید صبح تا شب پیله بشی و ولشون نکنی یا باید پارتی داشته باشی.البته راه سومی هم هست و اون اینه که اینقدر آزمون استخدامی رو فوق العاده بدی که قبول بشی.قراردادم به صورت سه ماهه هست و تا آخر سال همونجام و به صورت اقماری هستم یعنی دو هفته اونجام و یک هفته استراحتم.کار و آموزش هم از ساعت 7 صبح الی 7 بعد از ظهر هست. یه حقوق خیلی کوچولو هم بهم میدن.حدود یک میلیون و دویست!بهتر از هیچیه.تازه سه ماه سابقه کار هم برام جور میشه.البته یه بدی که داره اینه که نمیتونم درس بخونم و تئوریاتم از چیزی که هستم هم ضعیف تر میشه.توکل به خدا...میریم واسه کارآموزی و کار سخت.البته احتمال 99 درصد خوابگاه نمیدن که البته این اصلا مهم نیست چون اونجا دوست و رفیق زیاد پیدا کردم.

  • Sa Saj

نظرات (۳)

  • صبا صبوحی
  • یکی از ویژگی هات که واقعا قابل تحسینه ,پشتکارت هست  ,مطمئنم به خیلی جاهای خوبی خواهی رسید,
    موفق باشی
    پاسخ:
    صبا جان من از اون آدم هام که اصلا از رو نمیرم.یعنی هزاران بار بیفتم باز هم نمی پذیریم که نمی تونم بایستم.ولی مشکل بزرگی که دارم دم دمی مزاجی بودنمه.یه روز اینقدر خوبم که اندازه 10 روز کار انجام میدم و یه روز کل روز رو می خوابم و بدتر از اون روز بعدش که می خوام دوباره شروع کنم از اول شروع می کنم.نمی دونم ولی این مشکلات رو باید یه جوری حل کنم.
    خوشم میاد که مثل خیلی ها دست رو دست نمیذاری و همه تلاشت رو میکنی یه راهی پیدا کنی باریکلا و انشالله موفق باشی :))
    پاسخ:
    ممنونم.کامنت قبل بعضی از ویژگی های بد اخلاقیم رو نوشتم.یه ویژگی دیگه که دارم اینه که خیلی آرمان گرا هستم.آرمان گرایی آدم رو به سکون محکوم میکنه.خوب چیزی یادم انداختی بهنام جان.در مورد آرمان گرایی حتما یه پست خواهم گذاشت.
    بچه که بودم توی تهران برای اولین بار وارد پیست اسکیت.یه پیست کوچیک بود.من اصلا نمی تونستم وایسم چه برسه اینکه بخوام حرکت کنم.یه مرد کنار بابام بود و به بابام گفته بود پسرت اصلا از افتادن نمیترسه و همیشه خندون تر از دفعه قبل بلند میشه وایمیسته.من اون روز خیلی زخمی و کبود شدم ولی بالاخره تونستم با آرامی حرکت کنم.
    البته علاقه ای به اسکیت نداشتم و دیگه تمرینش نکردم.به جاش رفتم تنیس روی میز رو حرفه ای یاد گرفتم.بعد از خدمت سراغ تنیس روی میز هم نرفتم.چقدر دلم تنگ شده برای شکست دادن دوستام :)
  • صبا صبوحی
  • من یجایی شنیدم اگر ۲۱ روز مداومت کنی میتونی به کار کردن عادت کنی ,و واقعا هم نتیجه بخشه ,خودم الان دارم تمرین میکنم هرروز درس خوندن واسم راحتتره نسبت ب روز قبل ,
    پاسخ:
    من هم چیزی شبیه به این چیزی که گفتید شنیدم.من منظورم همش درس خوندن نیست ولی به نظرم راست میگید.باید امتحانش کنم.فعلا آزمونم رو بدم بعدش بینم چی کار باید بکنم.گر چه همش هم عسلویه هستم و تایم خالی زیادی ندارم.راستش واسه آزمون درست نخوندم.وقتش واقعا کم بود خودم هم کم کاری کردم.ببینیم چی میشه.هر چی خدا بخواد همون میشه.5 درصد احتمال قبولی هست و نباید کاملا ناامید بود...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی