RiseOfSaSaj

فصل دوم : کار و کاریابی...

RiseOfSaSaj

فصل دوم : کار و کاریابی...

بالاخره سرنوشت من این بود که بعد از کارهای مختلف مهندسی طراحی و اجرایی در صنعت نفت و گاز به شغل مقدس معلمی و جامعه فرهنگی کشور بپیوندم . البته هنوز هم پاره وقت یه کارهایی با شرکت های مهندسی انجام میدم ولی به صورت خیلی محدود.

راضی هستم ، آرامش دارم ، احساس خوبی دارم اما هنوز خیلی کار دارم که باید انجام بدم ، هنوز ازدواج نکردم و 30 سالم شده و سی سالگی به نظرم سن مهمیه ، خیلی از کارها هست که دلم میخواد شروع کنم و هنوز استارت نزدم و با توجه به اینکه تایم کاری متعادلی دارم می تونم به خیلی از خواسته هام برسم.

آرزوی من برای خودم و تک تک شما فقط یک جمله است ، امکان پیشرفت در کمال آرامش...

امیدوارم تجربیات وبلاگ اولم که در مورد سربازی هست و وبلاگ دومم که در مورد کاریابی هست بتونه تا حدی بهتون کمک کنه

خداحافظتون...

 

  • Sa Saj

وقت کوچ کردنه!...دلم میخواد یه جای جدید بنویسم.یه جایی که این رنگی و این شکلی نباشه...

به نظر من تعطیلی های نوروز بهترین زمان برای دور انداختن گذشته و فکر کردن به آینده هست.از اول تعطیلی ها شروع میکنی به دید و بازدید و خوب دور و ورت و دنیا رو میبینی یا حتی میتونی مسافرت بری و سیزدهم هم که میری تو دل طبیعت.چهاردهم برای سال جدید برنامه ریزی میکنی و پونزدهم همه چیز رو شروع میکنی!

امسال که کرونا همه چیز رو به هم زد ولی به نظر من فرصت خیلی خوبی برای همه ما بود که خوب فکر کنیم...

پونزدهم نزدیکه...

  • Sa Saj

از پیدا کردن کار و شغل که بگذریم میرسیم به ادامه تحصیل!من در حقیقت سه گزینه برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد دارم که امسال بعید میدونم بتونم کاری از پیش ببرم مگر اینکه به خاطر کرونا آزمون بیفته برای تیرماه که البته بعید میدونم همچین اتفاقی بیفته که اگر هم بیفته و من بتونم از این مدت استفاده کنم نهایتنش گزینه سوم اتفاق خواهد افتاد.به هر حال :

رتبه زیر ۸۰۰ برای دانشگاه شیراز

رتبه زیر ۱۲۰۰ برای دانشگاه صنعتی شیراز

رتبه زیر ۲۰۰۰ برای دانشگاه خلیج فارس بوشهر

البته که با قدرت شروع میکنم و ادامه میدم ولی برنامه اصلیم برای سال دیگه اس ، اگر هم معجزه ای بشه و همین امسال از شر کنکور ارشد راحت بشم که چه بهتر ، چرا که نه؟!

  • Sa Saj

میدونی فرق الان من با چند سال پیشم چیه؟من حالا بیش از یک سال توی صنعت کار کردم.وقتی درس میخونم کاملا کاربردی بودن یا نبودنش و اهمیتش رو درک میکنم.مطالعه میکنم که بفهمم در صنعت چطور خواهد شد ، نه اینکه صرفا بعدش بتونم یه سوال رو حل کنم.کاش همه ما مهندس ها رو قبل از تحصیل یا اواسط تحصیل مجبور میکردن یک سال توی صنعت کار کنیم و بعد دوباره مباحث آکادمیک رو دنبال کنیم.

البته این تفکر اشتباهه که فکر کنید تمام مسائل آکادمیک باید Practical باشند.قطعا مبنا و خواستگاه بسیاری از این مباحث صنعتی نیست.

بهترین مسیر برای من مطالعه دروس دانشگاهی در درجه اول و ادامه تحصیلاتم در یک دانشگاه خوب و در درجه دوم مطالعه در زمینه های مختلف صنعتی به خصوص تجهیزات روتاری هست.

اگر توی این مدت یه آزمون استخدامی قبول شدم و شرکتی بود که ارزش کار کردن داشت ، وارد صنعت میشم و در عین حال که مدرک های تحصیلی بالاتر میگیرم در زمینه صنعت بسیار مطالعه و پیشرفت میکنم.

و اگر جایی مشغول نشدم ، با خیال راحت و آسوده ارشدم رو میگیرم و بعدش تصمیم میگیرم برای دکتری چی کار کنم.ای کاش میشد هم زمان با تحصیلاتم ، توی یه دفتر طراحی مهندسی ، قسمت ماشینری به عنوان کارآموز کار میکردم.

به هر حال بهترین کاری که الان میتونم بکنم مطالعه هست و آماده شدن برای اخذ مدارک عالیه.

سه روز برنامه ام رو امتحان میکنم و اشکالاتش رو برطرف میکنم ، سال جدید رو متفاوت شروع میکنم و این بزرگ ترین نقطه عطف زندگی من خواهد بود.

میدونم خیلی دیره واسه رسیدن به آرزوهام و یه جوون ۲۸ ساله موفق باید خیلی جلوتر از این ها باشه ولی این مسئله نباید مانع رسیدن به آینده ای که قصد دارم برای خودم رقم بزنم بشه.

با تمام وجودم تلاش خواهم کرد.اینکه شکست بخورم اشکالی نداره ، ولی باید دقت کنم که اشتباهم رو تکرار نکنم.

روزهای بهتر خواهند آمد...

 

 

  • Sa Saj

سال ۹۸ برای من فجیع تموم شد.قبول نشدم تو امتحان های مختلف ، و هر کدوم هم کتبیش رو قبول شدم مثل نیروگاه اتمی و نیروگاه قشم توی مصاحبش رد شدم  و این خیلی بهم آسیب زد.وضعیت کرونا هم که دیگه گفتن نداره.منم هی سرفه میکنم یه خورده هم سرما خوردم ولی ۲۰ روزه همینجوریه و مشکل خاصی ندارم به جز سرفه های خشکی که همیشه بعد از سرماخوردگی تا یکی دو ماه همراهم بوده.

دیشب اومدم شیراز در آغوش خونواده البته هنوز به صورت رسمی از کارم استعفا ندادم.ایشالله پروژه که بعد از عید شروع شد میرم طی سه چهار روز کارامو تحویل میدم و استعفا میدم و میرم که همه چیز رو از نو شروع کنم.دیگه واسه پیمانکار کار کردن تعطیل ، اینقدر میخونم که موفق بشم.حتی اگه دو سال مجبور شم بشینم و درس بخونم این کار رو خواهم کرد.

زندگی خیلی پیچ و خم داره ، نباید خیلی سخت بگیرم...

  • Sa Saj

بله...من زمین خوردم...من شکست خوردم...پیرتر شدم ولی این پایان تلخ بهم فهموند که من اگه واقعا تلاش کنم می تونم موفق بشم.چند بار تا یک قدمی خوشبختی رفتم ، ولی نشد!

دیشب خیلی مریض بودم.تب و لرز و نفس تنگی شدید داشتم.راستشو بخواید فکر میکردم کرونا گرفتم و سر کار نرفتم و خوابگاه موندم . امشب خیلی بهترم.از دیشب تا الان با اون حال بدم و در حالی که چندین قرص و داروی خواب آور مصرف کرده بودم خیلی به زندگیم و آیندم فکر کردم.من به زودی از پروژه میرم چون نمی تونم چنین زندگی ای رو برای خودم متصور بشم.از صبح زود تا شب سر کار بودن با این حجم کار طاقت فرسا از عهده من بر نمیاد.چیزی که بیشتر از همه چیز اذیتم میکنه اینه که هیچ زمان مطالعه ای در طول روز ندارم.عوامل دیگه ای هم توی پروژه هست که غیر قابل باور هست:

آخرین حقوقی که من گرفتم مربوط به مهرماه بوده...

برج ۹ به صورت ناگهانی تعطیل شدیم و این یعنی اینکه هیچ برنامه ای نمی تونی داشته باشی...

عیدی در کار نیست...

خوابگاه و غدای بد...

حقوق پابین...

کار زیاد...

سطح شغلی پایین...

امکان پیشرفت کم...

و ...

شاید کار الانم آرزوی خیلی ها باشه ولی آرزوی من نیست...

من تا اواخر اسفند ماه سر کار میمونم و بعدش میرم که همه چیز رو از نو شروع کنم...

آزمون های استخدامی سال جدید برگزار خواهد شد که نباید به راحتی از دستشون بدم.

باید شجاع باشم و به آینده فکر کنم.خدا رو چه دیدی شاید کلا تصمیم به مهاجرت گرفتم و از ایران رفتم...

  • Sa Saj

متأسفانه به بچه های قبول شده زنگ زدن و من جز قبولیا نبودم .نمیدونم مشکل من توی مصاحبه ها چیه که از من خوششون نمیاد. ناراحتم ولی زندگی ادامه داره...

  • Sa Saj

بدترین روزهای کاریم و بدترین روزهای زندگیم رو دارم تجربه می کنم.فشار کاری و مسئولیت هام خیلی زیاد شده و حقیقتا از عهده من خارج هست.با اینکه هر شب تا ۸ اضافه کار میمونم ولی نصف کارهام میمونه برای روز بعد و بعدتر و بعدتر و همینجور هر روز عقب میفتم.

با خودم عهد میبندم دیگه برای همچین کارای پرمسئولیتی که درآمدش هم اینقدر پایینه ، پاهام رو هم عسلویه نذارم.یک ماه دیگه استعفا میدم و میرم شیراز ادامه تحصیل میدم.البته هنوز کورسوی امیدی به نیروگاه قشم و نیروگاه اتمی بوشهر هست ولی به هر حال خداحافظ عسلویه....

  • Sa Saj

روزهای پروژه به سرعت سپری میشن.نیروگاه قشم هم مصاحبش متوسط بود.نه خوب بود نه بد .حس میکنم آخرین فرصتم بود و اگه قبول نشم بعدش باید تصمیم بزرگی توی زندگیم بگیرم و برای پیمودن مسیر تصمیم جدی تری بگیرم. ، اما من منتظر معجزه میمونم...

  • Sa Saj

بالاخره از نیروگاه قشم زنگ زدن و با گفتن تاریخ و زمان مصاحبه ، دعوت به مصاحبه شدم.تعداد نفرات دعوت شده به مصاحبه ۲۴ نفر هست که در نهایت ۸ نفر قبول میشن.من در حال حاضر مرخصی گرفتم و شیراز هستم و قرار هست چند روز هم از کارم غیبت کنم که بتونم تا حد قابل قبولی خودم رو برای مصاحبه آماده کنم.

یه چیزهایی هست که منو خوشبین میکنه و همچنین مسائلی هم هست که ناامیدم میکنه.

زمان مصاحبه من صبح هست و اینکه جز نفراتی هستم که زودتر باهاشون مصاحبه میشه و احتمال داره ترتیب دعوت شدن به مصاحبه ارتباط مستقیمی با رتبه آزمون کتبی داشته باشه و این نشون میده که نمره آزمون کتبی من پایین نیست.

من یک سال پایپینگ کار کردم و مستقیما توی صنعت بودم که  این میتونه خیلی بهم کمک کنه و امتیاز مثبت خوبی باشه.

اینکه بومی قشم و هرمزگان نیستم کمی ناامیدم میکنه و امیدوارم رقیب هام هم بومی نباشن.

متأسفانه از لحاظ آکادمیک هم سطح علمی من وضعیت جالبی نداره و بیشتر امیدوارم سوالای کاربردی و اجرایی در حوزه تخصصی خودم ازم بپرسند.

باید فردا بلیط هواپیما بگیرم ، برای اقامت هم بعدا به فکری میکنم.اولین بار هس میخوام سوار هواپیما بشم.امیدوارم آخرین بار نباشه.

با اینکه تا حالا قشم نرفتم ولی مطمئنم عاشقش میشم.حس میکنم قشم همون جاییه که میتونه منو به سمت موفقیت های زیادی پرتاب کنه.

 

  • Sa Saj