مادر : هیچ میدونستی وقتی که اون شیرینی رو یواشکی برمی داشتی ، در تمام مدت خدا داشت تو رو نگاه می کرد؟
بچه : آره مامان جونم
مادر : و فکر می کنی به تو چیزی می گفت ؟
بچه : میگفت غیر از ما دو نفر کسی نیست ، پس می تونی دو تا برداری!!!