روزها پوچ تر از همیشه سپری میشن و کار من انتظار و انتظار و انتظار هست...فکر نمیکنم این انتظار سرانجامی داشته باشه...
امروز شیراز بارون زد ، نه خیلی زیاد ولی خوب بود...
ای بارون قشنگ ، این چرک ها و کثافت های زندگی رو پاک کن و یه جون تازه بهم بده...
آرزوهام داره کم کم فراموشم میشه...