یادداشت شماره سه : چشم هات رو ببند و رد شو...
چهارشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۷، ۰۱:۱۹ ق.ظ
چند شب پیش در انجمن نوابغ و احمق ها نشسته بودیم و از گل و سُنبل و ارزونی و پول و زندگی و مُردگی و ... حرف می زدیم که صحبت به برنامه ریزی رسید.داشتیم اول بحث می کردیم که آیا برنامه ریزی واسه زندگی خوبه یا بد؟...اصلا فایده ای داره؟!...
یکی از بچه ها گفت من به برنامه ریزی و این چیزها اعتقاد ندارم و فکر می کنم زندگی همش از قبل نوشته شده و ما فقط این وسط سرنوشتمون رو بازی می کنیم.خلاصه نزدیک به نیم ساعت همه ساکت بودن و به حرفاش گوش میکردن تا اینکه یکی از بچه ها که بچه آروم و منطقی و با شخصیتی هست گفت:
من حرفات رو شنیدم و دیدگاهت رو ازت قبول می کنم ، ولی اگه واقعا خودت به حرفایی که زدی اعتقاد داری ، وقتی داری از خیابون رد میشی ، به جای اینکه به چپ و راست نگاه کنی ، چشم هاتو ببند و از خیابون رد شو...
دیشب تا الان از فکر این جملش در نمیام...
- ۹۷/۰۴/۱۳
اینکه دوستتون گفتن چشماتو ببند از خیابون رد شو لزوماً نقض جبرگرایی نیست.